سی سالگی یعنی سکون یعنی خود پیری
وقتی اسیر شعبده بازی تقدیری
وقتی تنفس می کنی بی هیچ رویایی
وقتی که با افکار دردآلود درگیری
خود را چنان تندیس های مرده بی یابی
در ذهن خود دیگر نداری هیچ تصویری
خوابی نمی بینی و رویایی نمی بافی
دنیای بی روحت نخواهد کرد تغییری
دنبال نان هستی، پی منجی نمی گردی
دل می کنی از قهرمان های اساطیری
دیوانگان آینده ات را می نویسند و
تو در درون خویشتن در بند و زنجیری
در سرزمین سازش و تسلیم می پوسی
در روزگار ماتم و اندوه می میری
سی سالگی یعنی غم طفلی که او را با
دلشوره ی آینده در آغو ش می گیری
#محتشم_فتحی_آذر